نگرانت نیستم...
شادی های دنیا کنارت هستند
مزاحمت نمی شوم.....
من و دلتنگی هایم زیادی هستیم....
جایی برای ما نیست.
می روم گوشه ای...
کنار دلهره...
از دور به تماشا می نشینم
مزاحمت نمی شوم....
تو فقط بخند.......
خدانگهدارت
ساخت وبلاگ
ساخت وبلاگ
هک
چت ناز | چت روم
خريد بک لينک دائمي
اپلود عکس
هک تلگرام
چت | گروپ چت
سئو
ققنوس چت | چت روم
دانلود رمان
دانلود سريال ايراني
آموزش هک تلگرام
چت روم
خريد ساعت مچي
هاست ارزان | خريد هاست
طراحي سايت در تبريز
دانلود رمان
خريد کانکس مسکوني
درج آگهي استخدام
خريد vpn
خريد بک لينک
کسب درآمد
چت روم
ثبت شرکت
ثبت شرکت در کرج
خريد بک لينک ارزان
قالب وبلاگ
دانلود فيلم هندي
دانلود فيلم هندي
نگرانت نیستم...
شادی های دنیا کنارت هستند
مزاحمت نمی شوم.....
من و دلتنگی هایم زیادی هستیم....
جایی برای ما نیست.
می روم گوشه ای...
کنار دلهره...
از دور به تماشا می نشینم
مزاحمت نمی شوم....
تو فقط بخند.......
خدانگهدارت
هیچ چیزی تو این دنیا ابدی نیست
روزگار نبودنت را
یادگار می کند…
و من مثل همیشه
خاطره هامون زنده شد…
هنوز نبودنت را
یاد نگرفته ام
گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها
حسرت ها را می شمارم
و باختن ها
وصدای شکستن را
نمیدانم من کدامین امید را نا امید کردم
وکدام خواهش را نشنیدم
وبه کدام دلتنگی خندیدم
که چنین دلتنگــــــــــــــــم
به جنگل سوخته خاطراتم سوگند ، درخت یادت را ، باغبان خواهم بود تا ابد!
هـمـه گفـتـند : "او" کـه رفــت ، زنـدگی کــن !
ولـــی...
کـسـی درک نـکـرد کــه "او" ...
خـود زنــدگــی ام بــود....
پارسال همین موقع ها کنار هم بودیم
اما امسال من سرباز شدمو تو شدی عروس
(تولدت مبارک عشق سابق)
سلام عزیز رفته ی من
به تو مدیونم بابت روشن شدن چراغ تفکراتم
ممنونم برای دروغ هایت ، که قدر لحظات صداقت را با آن ها فهمیدم
ممنونم برای رفتنت ، که تنهایی نشانم داد جای خالیت را وبیشتر تفکرکردن برای خودم
ممنونم برای بیرون کردنم از قلبت، که نشانم دادی چه قلب بزرگی داری وچه عشق هایی در آن جای میگیرد
ممنونم برای لحظاتی که منتظرم گذاشتی ،که در این لحظات صبر را آموختم
ممنونم برای آن زمان که با گفته هایت غرورم را شکستی ، که سخت است شکستن غرور و تو زحمتش را کشیدی
ممنونم برای لحظاتی که جایم را دیگری پر کرد، که دانستم هر آنچه خدا می دهد تنها امانتی است رفتنی
ممنونم برای آنکه دوستم نداشتی و می گفتی می پرستمت ، که آموختم هرگز باور نکنم جز خدا چیزی قابل پرستیدن است
ممنونم برای همه چیز
دلـم را میـسوزانـند
من گمان کردم رفتنت ممکن نیست
رفتنت ممکن شد...
باورش ممکن نیست
ساعت از نیمه شب گذشته...
و من به این می اندیشم...
اگر عشق کاری که با من کرد با تو می کرد...
چند روز دوام می اوردی؟؟؟
هعی غریبه...
شب عروسی لباس عروس سفیدش را به او بپوشان...
رنگ سفید به زن من خیلی میاد...
وقتی دستانت را میگیرد خودت را دراغوشش بنداز...
با اینکار احساس ارامش میکند...
زحمت تاج عروس را نکش...
سلیقه اش را خوب میدانم برایت گرفته ام...
خلاصه غریبه...
جان تو جان زن من....
اگر دروغ رنگ داشت؛
هر روز شاید،
ده ها رنگین کمان، در دهان ما نطفه می بست،
و بیرنگی، کمیاب ترین چیزها بود.
.
.
.
اگر شکستن قلب و غرور، صدا داشت؛
عاشقان، سکوت شب را ویران میکردند.
خــــــدایـــــا...
آغوشت را امشب به من می دهی ؟
برایِ گفتن!چیزی ندارم
اما برای ِ شنفتن حرفهایِ تو گوش ، بسیار . .
می شود من بغض کنم
تو بگویی :
مگر خدایت نباشد که تو اینگونه بغض کنی . .
می شود من بگویم خدایا ؟
تو بگویی : جانِ دلم . .
می شود بیایی ؟
تــــمــــنــــا می کنم
ღღღღღღღღღღ
خــــدایـــا....
بارها همان جایی دستم را گرفتی که .
می توانستی مچم را بگیری
فردا را به امید آنکه...
در آغوشم بگیری شروع می کنم...
ღღღღღღღღღღ
خدایا وقتی تو پشتمی...
مهم نیست کیا جلوم هستن!!!
ღღღღღღღღღღ
در زندگی لحظاتی پیش می آید که...
انسان نه کسی را دوست دارد
و نه دلش می خواهد کسی او را دوست داشته باشد!
من…!
مرا که میشنـاسی؟! خودمم
کسی شبیه هیچکس!
کمی که لابه لای نوشته هایم بگردی پیدایم میکنی
مهربان، صبور، کمی هم بهانه گیر
اگر نوشته هایم را بیابی ، منم همان حوالی ام!!